Featuring: Sina Mahdavi
Songwriter: Aein Sina (CHE)
Producer: Sina Mahdavi
؛[مقدمه]؛
سینا میزبان بیته تو هم دعوتی
سکوت زندگیت میشکنه بعد از این
؛[قسمت ۱: آئین]؛
تی وی خاموش، شل وا رفته
پی جواب این سوالم که واسه چی میخوام بشم خواننده
میدونی رپ اهل منه، منم اهل رپ
بیا پرده برداریم از سطح شهر
خیابونو دیدی نریم حتی سمتشم
زمانا ایستاد
ساعتا بی عقربه
زنا بی مردن
داد میزنن کی مردمه؟
یه کاری کن بو بدی خیابون نیاد سمتت
نزار خز شه
صدای اذان تو مخت مثه نوار مغزه
ولی خوبیش اینه که تو زیر پوست شهری
حالت گرفته صدات هنوز قشنگ نیست
گرفته بُعد جدید فکر و عملم
قصه رو بلدم و میرسم به تهش
اینجا رو دوست دارم واسه ی جنگای تن به تنش
شهرو میبینم و کارم میشه ترجمه‌ش
هرجا من [؟] بشم با هرج و مرج
؛[همخوان]؛
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
؛[قسمت ۲: سینا]؛
ببین دار فانی هرجا که باشی
داری تاوان میدی
تو که هنوز خامی
چرا عادی باشیم؟
فکره جلوتر میره سریع نگهش میدارم
اینم حس ذاتیم
اصلا هم فازشو ندارم از سختی بگم
آره مشتی به من بد گذشت
ولی جای جار نیست
میخوام عادی باشم تا یه آرتیست
تز همه‌ست کلاسای روشن فکرا
همه سرا بالا سوار پورشه‌ن انگار
میخوان حساب ببری از گوهی که هستن
میگی من کلافم، هه تویی که نسخ
تو خیابون رنگای شاد کمه
همه چی تیره‌ش هست
پاش بیفته از قصد میشم لش
بنده ساکتم، راکتم آماده‌ست واسه پرتاب تو شهر
اینا میگن بزرگن پس بچه ها کوشن
از تو تا عشقت یه خط صافه
میبرمش مثه بند نافت
؛[همخوان]؛
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
؛[قسمت ۳: آئین و سینا]؛
میخوام بزنمت نه با چک و لگد
با مثال، باید بشم مثال زدنی
چون تو شهر کسی واسه مثال زدن نیست
عادت شده نگاه های مردم روم
همه منتظر یه کارتن بدو رو کن کارت پنجم رو
رفتنیم من، تنم سرد، هه هه، مثل بستنیه
به خودم میگم مرد کارات نباید بخوره به هر سلیقه
مرد همیشگی باش و حالا دوباره بخون
تا پله های پلای عابر پر بشه
پله ها لبریز از جای پای جرم بشه
میگن اینا کثیفه اینم حسنشه
نه نور خورشید دورمه نه سفیدی ماه
من بی سیارم چون که معلقم
پا نمیدم به این دنیای پر از قمر
؛[پایانی]؛
آئین و سینا
مخت میچاد
سینا میزبان بیته تو هم دعوتی
سکوت زندگیت میشکنه بعد از این
؛[قسمت ۱: آئین]؛
تی وی خاموش، شل وا رفته
پی جواب این سوالم که واسه چی میخوام بشم خواننده
میدونی رپ اهل منه، منم اهل رپ
بیا پرده برداریم از سطح شهر
خیابونو دیدی نریم حتی سمتشم
زمانا ایستاد
ساعتا بی عقربه
زنا بی مردن
داد میزنن کی مردمه؟
یه کاری کن بو بدی خیابون نیاد سمتت
نزار خز شه
صدای اذان تو مخت مثه نوار مغزه
ولی خوبیش اینه که تو زیر پوست شهری
حالت گرفته صدات هنوز قشنگ نیست
گرفته بُعد جدید فکر و عملم
قصه رو بلدم و میرسم به تهش
اینجا رو دوست دارم واسه ی جنگای تن به تنش
شهرو میبینم و کارم میشه ترجمه‌ش
هرجا من [؟] بشم با هرج و مرج
؛[همخوان]؛
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
؛[قسمت ۲: سینا]؛
ببین دار فانی هرجا که باشی
داری تاوان میدی
تو که هنوز خامی
چرا عادی باشیم؟
فکره جلوتر میره سریع نگهش میدارم
اینم حس ذاتیم
اصلا هم فازشو ندارم از سختی بگم
آره مشتی به من بد گذشت
ولی جای جار نیست
میخوام عادی باشم تا یه آرتیست
تز همه‌ست کلاسای روشن فکرا
همه سرا بالا سوار پورشه‌ن انگار
میخوان حساب ببری از گوهی که هستن
میگی من کلافم، هه تویی که نسخ
تو خیابون رنگای شاد کمه
همه چی تیره‌ش هست
پاش بیفته از قصد میشم لش
بنده ساکتم، راکتم آماده‌ست واسه پرتاب تو شهر
اینا میگن بزرگن پس بچه ها کوشن
از تو تا عشقت یه خط صافه
میبرمش مثه بند نافت
؛[همخوان]؛
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو خیابونا تنها شریکمون سگه
رد دادی تو علامت سواله رو سرت
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
تو بزار ذهنت از اون سواله بگذره
؛[قسمت ۳: آئین و سینا]؛
میخوام بزنمت نه با چک و لگد
با مثال، باید بشم مثال زدنی
چون تو شهر کسی واسه مثال زدن نیست
عادت شده نگاه های مردم روم
همه منتظر یه کارتن بدو رو کن کارت پنجم رو
رفتنیم من، تنم سرد، هه هه، مثل بستنیه
به خودم میگم مرد کارات نباید بخوره به هر سلیقه
مرد همیشگی باش و حالا دوباره بخون
تا پله های پلای عابر پر بشه
پله ها لبریز از جای پای جرم بشه
میگن اینا کثیفه اینم حسنشه
نه نور خورشید دورمه نه سفیدی ماه
من بی سیارم چون که معلقم
پا نمیدم به این دنیای پر از قمر
؛[پایانی]؛
آئین و سینا
مخت میچاد